در صف‌هاي تزريق واكسن چه مي‌گذرد؟

جامع ترين اخبار پزشكي جهان را در اين وبلاگ مطالعه نماييد

در صف‌هاي تزريق واكسن چه مي‌گذرد؟

۱۳ بازديد

“ما همه شايعات ناشنوايي را كه در هنگام واكسيناسيون نشنيده بوديم ، شنيديم. پيرمردي احساس بدي داشت. رفتار خوبي با او نداشت.” حتي افسري كه نام را نوشت ، عصباني شد و ليست اسامي را پاره كرد. “اين داستان همراهان يك پيرمرد است كه براي گرفتن واكسن ويروس كرونا به يك مركز واكسيناسيون مراجعه كرده …

منبع: مجله پزشكي سلام دكتر
در صف‌هاي تزريق واكسن چه مي‌گذرد؟

در صف‌هاي تزريق واكسن چه مي‌گذرد؟ https://hydoc.ir/در-صف‌هاي-تزريق-واكسن-چه-مي‌گذرد؟/ https://hydoc.ir/در-صف‌هاي-تزريق-واكسن-چه-مي‌گذرد؟/#respond سلام دكتر Wed, 07 Jul 2021 17:29:20 0000 رسانه سلامت و دانش برنامه رژيم ليمويي تزريق چه دانلود برنامه ليمويي در رژيم غذايي ليمويي سايت ليمويي صفهاي ليمويي سايت ميگذرد واكسن واكسن كرونا واكسيناسيون سالمندان واكسيناسيون كرونا https://hydoc.ir/?p=8170

“ما همه شايعات ناشنوايي را كه در هنگام واكسيناسيون نشنيده بوديم ، شنيديم. پيرمردي احساس بدي داشت. رفتار خوبي با او نداشت.” حتي افسري كه نام را نوشت ، عصباني شد و ليست اسامي را پاره كرد. “اين داستان همراهان يك پيرمرد است كه براي گرفتن واكسن ويروس كرونا به يك مركز واكسيناسيون مراجعه كرده …

منبع: مجله پزشكي سلام دكتر
در صف‌هاي تزريق واكسن چه مي‌گذرد؟

“ما همه شايعات ناشنوايي را كه در هنگام واكسيناسيون نشنيده بوديم ، شنيديم. پيرمردي احساس بدي داشت. رفتار خوبي با او نداشت.” حتي افسري كه نام را نوشت ، عصباني شد و ليست اسامي را پاره كرد. “اين داستان همراهان يك پيرمرد است كه براي گرفتن واكسن ويروس كرونا به يك مركز واكسيناسيون مراجعه كرده است.

به گزارش سلام دكتر ، اخيراً فيلم هايي از ايمن سازي ويروس كرونا و درمان سالمندان در خطوط تزريق در شبكه هاي اجتماعي منتشر شده است كه جاي نگراني است. اين فيلم ها و درگيري ها بار ديگر اين واقعيت را آشكار كرده است كه اگرچه مقامات بارها و بارها گفته اند كه جمعيت ايران در حال پير شدن است اما هيچ برنامه اي براي احترام به افراد مسن و نحوه برخورد با آنها وجود ندارد و هيچ فرهنگي غير از تبليغات محدود و مسري نيست. هيچ چيز خاصي در آن وجود ندارد. به نظر مي رسد موضوع واكسيناسيون و شرايط دشوار امروز بيش از سايرين در زندگي سالمندان تأثير دارد. آنچه در طي فرآيند تزريق واكسن كرونا اتفاق مي افتد:

“براي تزريق دوز دوم واكسن ، ابتدا به يك فروشگاه ايراني رفتيم كه همه چيز خوب بود زيرا همه چيز مرتب بود و همه چيز كنترل شده بود ، اما از آنجا كه دوز اول را در آنجا دريافت نكرديم ، كار ما خوب پيش نرفت و ما مجبور شديم به آنجا برويم كه مرزبانان رفتند. در آنجا آنها كارت مليا را جمع كردند و به نوبت نام ها را صدا زدند. هيچ سايه و جايي نبود ، و همه پيرمردها در گوشه اي سايه جمع شدند. آنها كه به عنوان يك خانواده آمده بودند در ماشين نشسته بودند.. ما مامانو را ساعت 8 صبح برديم و او در يك ساعت و نيم واكسينه شد. لحظه اي تصور كنيد كه در دنياي كارمي ارل غرق شده ايد. مادرم پس از واكسيناسيون زخم هاي سه تخت خود را عميق تر كرد زيرا آنجا. از ساعت هفت تا يك بعد از ظهر. او همچنين پوشك داشت و رطوبت زخم هايش كثيف بود. “پيرمردي كه به نظر بچه نمي رسد مي تواند برود و گوشه جاشوا را تغيير دهد.”

اين مصاحبه با يك مرد مسن است كه به سلام دكتر گفت: “مي دانيد؟ اطمينان خاطر به افراد مسن كار ساده اي نيست. مسئله فرهنگ تأثيرگذار است و فكر مي كنم بايد به آن آموزش داده شود. بيشتر مردم كشور ما پير و سالخورده هستند و بارها اعلام شده است. ، هنگامي كه جمعيت ما در حال پير شدن است. پس چه زماني آنها مي خواهند در مورد آن فكر كنند؟ بزرگان كشور ما هميشه در معرض تقلب هستند ، و هنگامي كه ما در اين زمينه كارهاي فرهنگي و رواني انجام نمي دهيم ، اگر اين امكان وجود نداشته باشد ، افراد مسن قبل از مرگ مي ميرند. “برقراري ارتباط با سالمندان صبر زيادي لازم دارد و اين موضوع بايد آموزش داده شود.”

من به چندين مركز واكسيناسيون مراجعه مي كنم.

مركز بهداشت شرق تهران

ساعت يك و ربع است و آنها با 400 تماس مي گيرند و داخل مي شوند و واكسن مي زنند. افسري كه با اين شماره ها تماس گرفت از حضار صبر خواست: “همه اتاقها پر است – يك لحظه صبر كنيد ، نوبت شماست.

پيرمرد واكسينه شده بيرون مي آيد و روي صندلي مي نشيند. پنبه دستش را فشار مي دهد و زير لب مي گويد: “مردم پيرتر مي شوند ، فقيرتر مي شوند.” او 85 ساله است. وي در ساعت 8 عصر گفت: “جايي براي پارك خودرو وجود ندارد و ما به سختي مي توانيم جايي پيدا كنيم.” حالا دخترم رفته تا ماشينش را بياورد و من اينجا نشسته ام تا بيايم. “آيا مي بينيد كه چرا در سنين پيري اسير شديم؟”

– آيا براي واكسن مادر خود آمده ايد؟

– نه

دخترش او را صدا مي كند. خداحافظي مي كند و مي رود.

در جلوي درب مقالاتي وجود دارد كه با نظرات جادويي نقاشي شده است: “تا ساعت 6 صبح جمع نشويد” ، “اين يك واكسن دوز دوم است فقط براي كساني كه دوز قبلي خود را در همان مركز دارند”.

در داخل مركز بهداشت صندلي ها و چترها نصب شده است. دسترسي به مركز توسط ميله ها محدود شده و يك گذرگاه كوچك باز مي شود. زن ضرب و شتم از راه نجات بيرون مي آيد و فرياد مي زند ، “چرا اين كار را كردي؟” خوب ، باز شويد ، مردم مي توانند از شن و ماسه عبور كنند. “چندين مامور مشتري ها را با عنوان عنوان” بسيج امداد “با حروف بزرگ راهنمايي مي كنند. يكي از آنها جلوي در مي نشيند و از تازه واردان مي خواهد كه يك برگه را به آنها نشان دهند كه اولين دوز را تزريق كرده اند. كساني كه نمي توانند راه بروند در ماشين مي نشينند و يك زن با كت سفيد ، ماسك و دستكش يك كيسه يخ و سرنگ واكسن را به ماشين تزريق مي كند. كساني كه قادر به راه رفتن هستند نيز براي انجام كار به داخل مركز بهداشت مي آيند.

تمام اتاقهاي مركز پر از مشتري است. يك افسر پليس دور اتاق مي چرخد ​​، روي صندلي مي نشيند و با چشم خود فضا را رصد مي كند. اين زن كه واكسينه شده بود از اتاق بيرون آمد و زير لب گفت: “آخر زندگي چه گرفتيم؟” او روي صندلي نشسته و با پيرمرد كنارش صحبت مي كند. مرد از اوضاع اقتصادي و تورم و گراني صحبت مي كند و زن با تأييد و تأسف سرش را تكان مي دهد ، “چه فاجعه اي براي ما اتفاق افتاده است؟”

دختر جواني با در دست داشتن يك زن مسن به يكي از اتاق ها راه مي رود. او زن را روي صندلي مي گذارد ، كاغذها را به دست او مي دهد و به او كمك مي كند تا آستين هاي خود را بالا بزند. او به زن مسئول تزريق نگاه مي كند ، “واكسن شما كجاست؟”

– سينوفارم چين

مسئول تزريق بي صدا كار خود را انجام مي دهد و سپس توضيح مي دهد. به سمت افسري كه در آستان نشسته است مي روم و مي پرسم: “چه اسنادي براي آوردن دوز اول نياز داريم؟”

– در حال حاضر هيچ دوز اول وجود ندارد. هفته آينده بازديد كنيد اگر دوباره شروع به كشتن كند.

پيرمرد وارد مي شود و فرم تزريق اولين دوز خود را نشان مي دهد ، آن را مي خواند و وارد خط مي شود ، كه اكنون كوتاه شده است. چند نفر در حياط مركز بهداشت با هم نشسته بودند و مدت هاست كه با كمال احترام و احترام به يكديگر مي گويند: «قبلاً محترمانه بود. هنوز خبري نيست “اكنون آنها مرا مجبور به پاسخگويي مي كنند.”

حسيني ارشاد

ساعت حدود 7 صبح است و افراد مسن پشت انبارهايي كه كنار جاده آموخته اند صف كشيده اند. مردي پشت ميله ها و داخل حسينيه ايستاده است و مردم در پياده رو بيرون حسينيه جمع مي شوند و تلفن هاي همراه خود را به آن مرد نشان مي دهند. اين مرد بارها و بارها اظهار داشت: “ما كساني را كه پيام نمي دهند واكسن نمي زنيم.”

برخي از افراد مسن تنها و برخي ديگر با فرزندان خود آمده بودند. افراد مسن در گوشه اي نشسته اند و فرزندان آنها قرار است بيشتر بياموزند. برخي در اتومبيلي نشسته اند كه واكر يا صندلي چرخدار در صندوق عقب است و منتظر نوبت خود هستند. برخي از افراد دامنه تزريق را بالا و پايين مي برند ، با خود صحبت مي كنند و سر خود را تكان مي دهند. آنها به هم نگاه مي كنند و مي گويند: واي گرفتار شديم.

در نزديكي ورودي يك بنر وجود دارد كه روي آن نوشته شده است: “مرحله دوم واكسيناسيون از 4/9/1400 از طريق پيام كوتاه انجام مي شود.” بعضي ها ساعت 7 صبح و بعضي ها ساعت 5 عصر رسيدند. واكسيناسيون از ساعت 9 شب آغاز مي شود. هرچه به ساعت مورد نظر نزديكتر شويم صف طولاني تر و شلوغتر مي شود.

بعد از دريافت دوز دوم پيامك ، براي آمپول آمد. او از اينكه دوز اول را بدون مشكل مصرف كرده راضي است: «وقتي براي اولين دوز آمدم ، خيلي آرام بود. واكسن زدم و به خانه رفتم. – حالا من براي دوز دوم آمده ام.

برخي شكايت مي كنند كه اين واكسن برنامه ريزي نشده است: “وضعيتي كه مي بينيد. هيچ چيز مشخص نيست.” من از ساعت 5 صبح اينجا نشسته ام و واقعاً مشخص نيست كه آنها چگونه مي خواهند با ما تماس بگيرند. “

هركدام براي خودشان به يك وظيفه تبديل شده اند. يكي معمار و ديگري معلمي كه پس از سالها كار در جستجوي زندگي آرام بازنشسته شده است. علاوه بر اين ، همه آنها انسان هستند: “آيا دخترم را مي شناسي؟ در سنين پيري هيچ كس خالي نيست. همه احساس ضعف مي كنند و مي خواهند در گوشه اي بنشينند يا بخوابند. من اولين دوز را مصرف كردم كه بيش از پنج دقيقه طول نكشيد ، اما وقتي به دوز دوم رفتم ، پشت صف طولاني ايستادم و هيچ پاسخي ندادم. بعد از كلي آلفي ، يكي از آنها گفت كه چندين ليست از جاهاي مختلف آمده است. نام خود را بنويسيد و تا وقتي كه پيام را گرفتم ، به خانه آمديم. نويسنده بايام حسيني ارشاد. اكنون من اينجا هستم تا ببينم چه اتفاقي مي افتد. خودتان ببينيد چه چيز ديگري در جريان است. “هنوز مشخص نيست كه او پس از ترك دفتر چه كاري انجام خواهد داد.” سپس او به پسرش برگشت. “او اينجا چمن دارد تا ظهر برو. “پسر اصرار دارد كه با هم بمانند.

دوز اول به مسجد طالگوني داده شد: “من ساعت 5 صبح رفتم و نوبت خودم را گرفتم و آمپول انجام شد. براي دوز دوم ، پيام دهيد كه بايد به حسين ارشاد برويد.” مي دانيد واكسيناسيون چه زماني شروع مي شود؟ “

دو نفر با يك جعبه پر از يخ و واكسن همراه هستند. فعاليت بيشتر است و همه به دنبال يك يا دو نفر و واكسن هستند. آنها سعي مي كنند به رودخانه اي برسند كه جعبه ها را از طريق آن مي گيرند. صف شكسته و تاريك مي شود. افسري كه پيام هاي متني را بررسي كرد و نام ها را در ليست نوشت ، ميكروفون را گرفت و از همه مشتريان خواست تا در حياط حسيني ارشاد جمع شوند. همه به سمت در مي شتابند. پيرمردي فرياد زد: ما فريب خورديم. “ما بايد از اين شرايط خارج شويم.” همه نگران واكسيناسيون شخص اول يا دوم هستند. آنها مي ترسند كه واكسن تمام شود و بمانند. صدايي از همه طرف مي گويد: “من از ساعت 5 عصر اينجا هستم. من بايد سريع بزنم “،” من از ساعت 6 اينجا هستم ، پس كي بايد ضربه بزنم؟ “

وقتي همه به حياط مي شتابند ، او سرد مي نشيند. بهش زنگ مي زنم نمي فهمد با او دست دادم. سرش را بلند مي كند و مي گويد: “تو بايد بروي داخل”. او هدست را برمي دارد و گوش مي دهد: “دختر ، نمي فهمم چه مي گويي”.

– مي گويند برو در حياط بنشين

– فكر نمي كنم الان نوبت من باشد. من تازه اومدم

او خم مي شود ، از زير پله ها مي رود و از پله ها به سختي بالا مي رود تا از در باز به محل تزريق برسد. يك مقام مسئول كه نامه ها را مي خواند از همه مي خواهد تا نوبتشان صبور باشند. طبق ليست ، نام ده نفر را مي خواند. همه بلند مي شوند و مسئول آن صدا را بلند مي كند: «صبر كنيد ، نوبت به همه رسيده است. “من قصد دارم با ده نفر تماس بگيرم تا شلوغ نباشد.”

فضاي داخلي حسيني شلوغ است. برخي روي صندلي نشسته اند و برخي ديگر منتظر واكسيناسيون هستند. كساني در افراد مسن كه در ماشين نشسته اند يك سرنگ پر از واكسن دارند و به دنبال سرنگ مي روند و نوبت خود را مي گيرند و تزريق مي كنند. وقتي كار تمام شد ، آنها از كلي تشكر مي كنند و با لبخند بر لب ، در ماشينشان مي نشينند و راه را براي نفر بعدي باز مي كنند.

انتهاي پيام

.

منبع: مجله پزشكي سلام دكتر
در صف‌هاي تزريق واكسن چه مي‌گذرد؟

https://hydoc.ir/در-صف‌هاي-تزريق-واكسن-چه-مي‌گذرد؟/feed/ 0

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.