مخابره خبر با سنگ قبر و حجله قبل از عروسي!

انصافاً گفتن اينكه كيبورد زدن سخت است سخت است. چه كسي برنده شد و چه كسي مرد؟! به خدا قسم ميخورم مشكل انتشار اخبار بد در اين شگفتي ، كسب درآمد براي كمتر از هزار نفر است. بيشتر از!

با كمي دقت مي بينيد كه در اين روند پر از اندوه و بي مسئوليتي چه دستاوردهاي شيك و زيبايي را از دست خواهيد داد! بدانيد كه اگر قضاوت در مورد زمان “از دست رفته” و “گم شود” ، حتي هنگام ثبت دستاوردهاي “نجات غريق” ، ممكن است چيزي مانند جانت را در راه از دست بدهيد! اي روح من ، به قربانيان قربانياني كه جان خود را تسليم كردند تا بدانند كه آيا ما فعلاً مي مانيم زيرا ما زندگي خود را به خاطر استاد و زندگي سخت از دست داده ايم ، نه به دليل سازگاري با شرايط! شما مي دانيد كه همه روزهاي اين كشور ناكارآمد ، پر از وقايع با شجاعت و مقامات گمراه ، 8 اوت است و روز اخبار و گزارشگران ناميده مي شود!

حتي روزنامه نگاراني كه استاد تنظيم گرد و غبار هستند ، اكنون بازتاب بسيار كمي در اين روزهاي غبارآلود دارند و دائماً مورد آزار و اذيت قرار مي گيرند!

واقعاً … براي خبرنگاري كه به اندازه ماشين غرق شده هزينه نمي كند! يك مسئول بايد ندانسته روزنامه نگاران را در آن دوران پر افتخار جمع كند تا به حضورشان افتخار كند! او بايد به جاي سلفي گرفتن ، با دوربين آنها از پروژه “حالا” عكس گرفته و سپس آن را به دور گردن خود بدوزد …

اما قبل از رسيدن به اين “چادر” ، دست خبرنگاران به دليل دسته گلي كه مقام ديگري در راه رسيدن به آب به آنها داده ، كثيف و پر است! حالا شما بايد دهانه افتخارآميز را ترك كنيد و در برابر رسوائيهايي كه هميشه و طبق معمول است مقاومت كنيد.

البته ، يك بار ديگر ، مثل هميشه ، سر همه (مانند راننده) به عنوان مقصر به مقصر مي رود ، اما هيچ همدردي به سر هيچ مسئولي نمي رود! براي فرار از موقعيت هاي بد ، از اين اشتباهات انساني خودداري كنيد!

با اين حال ، وضعيت روزنامه نگاران هنوز پايين نيست …

يكي چند روز قبل از عروسي و ديگري آرامگاه آن مرحوم را نصب كرد كه گفت: عكس به جاي گل ؛ از من روي قبر من عكس بگيريد … بله ، بعد از مرگ آنها ، آنها همه اخبار را براي همه ما ارسال كردند و چند گل …

روحش شاد

* منتشر شده در خبرگزاري تيتر نيوز