اكبر خرمدين از قصاص گريخت؟

جامع ترين اخبار پزشكي جهان را در اين وبلاگ مطالعه نماييد

اكبر خرمدين از قصاص گريخت؟

۱۲ بازديد

پرونده اين جنايات هنوز در دادگاه كيفري در دست بررسي است و منتظر مي مانيم تا پزشك قانوني نظر خود را در مورد وضعيت جسمي و روحي مادر فرامرز اعلام كند. به گزارش تيتر نيوز ، روزنامه IS دوستان او نوشت: “ما از عمويم انتقام گرفتيم ، اما مي خواستيم او زنداني شود و هرگز …

اكبر خرمدين از قصاص گريخت؟ https://titr-news.ir/2021/09/اكبر-خرمدين-از-قصاص-گريخت؟/ Mon, 13 Sep 2021 13:36:29 0000 عمومي https://titr-news.ir/2021/09/اكبر-خرمدين-از-قصاص-گريخت؟/ پرونده اين جنايات هنوز در دادگاه كيفري در دست بررسي است و منتظر مي مانيم تا پزشك قانوني نظر خود را در مورد وضعيت جسمي و روحي مادر فرامرز اعلام كند. به گزارش تيتر نيوز ، روزنامه IS دوستان او نوشت: “ما از عمويم انتقام گرفتيم ، اما مي خواستيم او زنداني شود و هرگز …

پرونده اين جنايات هنوز در دادگاه كيفري در دست بررسي است و منتظر مي مانيم تا پزشك قانوني نظر خود را در مورد وضعيت جسمي و روحي مادر فرامرز اعلام كند.

به گزارش تيتر نيوز ، روزنامه IS دوستان او نوشت: “ما از عمويم انتقام گرفتيم ، اما مي خواستيم او زنداني شود و هرگز آزادي را نبيند.” اينها سخنان خواهر فرامرز (پسر خانواده خرم الدين) است. او و دو برادر كوچكترش چندي پيش به دادگاه كيفري تهران رفتند و اعلام كردند كه عموي خود را مي بخشند.

پرونده جنجالي خرم الدين ، ​​شايد يكي از پيچيده ترين پرونده هاي جنايي در سال هاي اخير ، اكنون با مرگ خانواده دامادش پس از انتقام ، وارد مرحله جديدي شده است. اين پرونده از شانزدهم مه سال جاري ادامه داشت ، زماني كه اعضاي بدن مردي در فاز سوم شهر اكباتان در زباله ها پيدا شد. تنها چند ساعت پس از پيدا شدن جسد ، مشخص شد كه مقتول كارگردان يك ساله سينما به نام بابك خرم الدين بوده و عاملان اين جنايت والدين وي بوده اند كه به زودي توسط پليس دستگير شده اند.

آنها علاوه بر قتل بابك ، به دو قتل ديگر ، آريزو (دختر خانواده) و فرامرز (شوهر سابق آريزو) اعتراف كردند. اكبر خرم الدين (پدر بابك) در تحقيقات گفت كه او فرامرز را در سال 1990 و آرزو را در سال 1997 كشت و پس از تكه تكه شدن اجساد آنها را در نقاط مختلف تهران رها كرد و در تمام اين قتل ها همسرش دوست او بود اما نقشي داشت. به هيچ كشتار وجود نداشت.

به اميد دوستان و مادران دروغگو دوست داشتني

اعتراف هولناك اين زوج در مورد قتل دو فرزند و داماد و انتشار عكسي از اكبر خرم الدين و حرفه او كه در آن از قتل ها ابراز رضايت كرده و قربانيان مستحق مرگ هستند. رسانه هاي كشور گرفتن آن براي مدتي وي قربانيان را به سوء رفتار و كشتن آنها متهم كرد. با اين حال ، تحقيقات روزنامه نگاران عادي و گفتگو با دوستان ، آشنايان و بستگان قربانيان نشان داد كه اين ادعاها صحت ندارد و احتمالاً اكبر خرم الدين در تلاش براي جلب نظر افكار عمومي بوده است. خودت را بيرون بياور

اما آنچه بر جنجال بر سر پرونده افزود ، دو اتهام دروغ عليه اكبر خرم الدين به دليل تجاوز به دخترش آرزو بود. اولين ادعا را يكي از دوستان آرزو (دختر اكبر خرم الدين) مطرح كرد. وي مدعي شد كه اكبر از كودكي به دخترش آرزو تجاوز كرده است و ممكن است انگيزه قتل دختر ، پسر و دامادش فاش شده باشد. با اين حال ، بازرسان پرونده و تيم جنايي نشان دادند كه اين ادعا دروغ است و از سوي ديگر ، دوستان آريزو هرگز با مراجعه به دادگاه اين ادعا را رد نكردند. خواهر آريزو و حتي خانواده دامادش (چارچوب سازان) اين ادعا را رد كردند و گفتند اگر داستان درست بود ، آنها متوجه مي شدند و آريزو در اين مورد با آنها صحبت مي كرد.

دومين اتهام تجاوز توسط همسر اكبر خرم الدين مطرح شد. او كه پس از دستگيري در زندان زنان نگهداري مي شود ، اخيراً در يك فايل صوتي ادعا كرده است كه شوهرش به آنها تجاوز جنسي كرده ، از اعضاي خانواده سوء استفاده كرده و حتي آنها را شكنجه كرده است. با اين حال ، وقتي از او درباره فايل صوتي سوال شد ، او تمام اتهامات موجود در فايل صوتي را رد كرد و گفت كه يك زنداني به او خيانت كرده است و به او گفته است كه اگر چنين ادعايي داشته باشد ، مي تواند خود را بكشد.

بخشش انتقام

در چنين مواردي ، پرونده در دادگاه كيفري در حال رسيدگي است و تا كنون هيچ گونه اتهامي براي آن مطرح نشده است. چندي پيش خانواده فرامرز (پسر خرمدين) به دادگاه كيفري تهران رفتند و انتقام گرفتند.

خواهر فرامرز در مصاحبه اي با همي شهره مي گويد: “برادرم از 5 مارس 2010 هنگامي كه به خانه من آمد تا با عمويم اكبر خرم الدين صحبت كند ، مفقود شده است.” او با همسرش آرزو نزاع جدي كرد و آرزو مدتي عصباني شد و به خانه پدرش رفت. از شبي كه فرامرز ناپديد شد ، پدر و برادرم به اداره اطلاعات رفتند و پرونده او را پيگيري كردند. ما در مورد خانواده پسرعموي خود شك داريم ، اما از آنجا كه ما خويشاوند بوديم ، نمي توانيم شكايت كنيم. در سال 1995 پدرم فوت كرد. پدرم آن روز براي پيگيري پرونده ناپديد شدن برادرم به دادگاه رفته بود ، اما وقتي ظهر برگشت ، بسيار ناراحت شد و حتي نتوانست پاسخ آنها را بگويد ، ناگهان سكته كرد و سپس فوت كرد. تا اينكه عمويم به جرم قتل پسرش دستگير شد و اعتراف كرد كه چند سال پيش برادرم فرامرز را كشته است.

وي ادامه داد: با فوت پدرم ، مادرم سرپرست قلمداد مي شد اما مدت زيادي حالش خوب نبود. از سوي ديگر ، چندي پيش پسرعمويم نامه اي براي من فرستاد و به من گفت كه پدرش در زندان خوب نيست و از ما خواست او را آزاد كنيم. اكبر خرم الدين مبتلا به سرطان است و مدتي قبل او را به زندان كارونا بردند و در بيمارستان بستري بودند اما زنده ماندند. اين بدشانسي عموي من بود كه من و دو برادر كوچكترم مدتي قبل به دادگاه رفتيم و اعلام كرديم كه انتقام عموي خود را بخشيده ايم اما از او خواستيم در زندان بماند تا هرگز آزاد نشود. نمي تواند. از سوي ديگر ، پزشك قانوني نيز گزارش خود را اعلام مي كند و مشخص مي كند كه آيا مادرم مي تواند درخواست خود را به عنوان سرپرست به دليل وضعيت نامناسب وي اعلام كند يا خير. اگر مادرم انتقام بگيرد ، عمويم انتقام نمي گيرد.

پاسخ به ابهامات

خواهر فرامرز در مورد انگيزه هاي عمويش و ازدواج با اين جنايات گفت: “برادرم مي خواست با همسرش مشاجره كند.” او مي خواست از او جدا شود و من فكر مي كنم شبي كه به خانه عموي من آمد ، او مي خواست به طور كامل جان خود را از دست بدهد ، با آنها درگير شود و در نهايت عموي من و توسط Arizo كشته شد. پس از اين جنايت ، بيماري برج حمل افزايش يافت. او از كودكي بيمار بود و در سال هاي اخير بيماري او آنقدر پيشرفت كرده بود كه مدام در بيمارستان بستري بود. از طرف ديگر آرزو سيگار مي كشيد و عمويم كه به دليل خدمت سربازي و سختي جرات نمي كرد با او سيگار بكشد ، در كمال تعجب ، كار او به مرحله اي رسيده بود كه مي خواست سيگار بكشد. براي سيگار كشيدن ، و من فكر مي كنم چون از آن. آهني كه او اميدوار بود (قتل فرامرز). او ديگر نمي توانست دخترش را جدي بگيرد و با اقداماتش مورد آزار و اذيت قرار گرفت. بنابراين سرانجام او قصد كشتن آريزو را داشت و با كمك همسرش او را كشت و تكه تكه كرد و بدن او را از دست داد.

خواهر فرامرز ادامه مي دهد: آريتزو در سال 1997 كشته شد ، پس از آنكه عموي من ادعا كرد كه وي مهاجرت كرده ، ازدواج مجدد كرده و زندگي خود را داشته است. تا اينكه پسرش بابك به اين ماجرا مشكوك شد. بابك سالها در خارج از كشور بود و اندكي پس از بازگشت به ايران ، به ناپديد شدن عجيب فرامرز و آريزو مشكوك شد. او حدس زد كه پدرش براي آنها مشكل ايجاد كرده است ، بنابراين شروع به جستجو و حتي بررسي تصاوير دوربين مدار بسته كرد. او احتمالاً مي دانست كه فرامرز و آريزو كشته شده اند زيرا اخيراً روابط بين او و والدينش به شدت خراب شده است. حتي يكبار با آنها درگير شد و دعوا آنقدر شديد بود كه بابك عصباني شد و چند ماه به خانه عموي بزرگم رفت و آنجا زندگي كرد. او از قتل ها مطلع شد و به والدينش فشار آورد ، بنابراين آنها تصميم گرفتند بابك را مانند فرامرز و آريزو بكشند.

بر اساس اين گزارش ، پرونده اين جنايات هنوز در دادگاه كيفري در دست بررسي است و بايد منتظر اظهار نظر پزشك قانوني در مورد وضعيت جسمي و روحي مادر فرامرز باشيم. اگر طبق نظريه پزشكي قانوني ، زني بتواند در مورد سرنوشت قاتل پسرش تصميم گيري كند و رضايت وي ثبت شود ، اكبر خرم الدين از قصاص در امان خواهد بود ، در غير اين صورت براي سرنوشت وي مجازات اسلامي در نظر گرفته مي شود. مطابق با ماده 356 ق.م. قانون (خواه قرباني متهم باشد يا دم نگهبان كه كوچك يا ديوانه است اما ندارد يا سرپرست وي مشخص نيست يا به آن دسترسي ندارد ، اما رئيس و رئيس قوه قضائيه با اجازه است) رئيس و در صورت موافقت “به رئيس قوه قضائيه واگذار مي شود”.

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.